طنز/ اختلافات من و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

طنز/ اختلافات من و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

وبلاگ مهمان > شکیبا، شهرام  - نقد اسفندیار رحیم‌مشایی، رئیس دفتر رئیس‌جمهور و اسلام‌شناس برجسته برعملکرد حضرت نوح(ع) در باب مدیریت جامع و ایجاد عدالت واکنش‌های گوناگونی را برانگیخته.

اولین واکنش از جانب بنده بود (اشاره به مطلب دیروز بنده با عنوان نقد مشایی بر عملکرد...) و واکنش بعدی از جانب جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

آیت‌الله حسن ممدوحی عضو جامعه مدرسین گفته است: «سخنان وی [رحیم‌مشایی] بیش از حد احمدی‌نژاد را اذیت می‌کند که ما راضی نیستیم.»

1- خود احمدی‌نژاد باید ناراضی باشد که نیست و تازه ایشان را اسلام‌شناس برجسته هم می‌داند.

2- رئیس دفتر ریاست جمهوری باید خلقیاتش به مذاق رئیس‌جمهور خوش بیاید که می‌آید (یا بالعکس).

آیت‌الله ممدوحی: «اگر مشایی چنین سخنانی را گفته باشد، رئیس‌جمهور باید در مورد وی تجدیدنظر بکند.»

1- اتفاقاً رئیس‌جمهور هر بار که در دفترش را باز می‌کند و این اسلام‌شناس برجسته را پشت‌ میز کارش می‌بیند، فی‌المجلس تجدیدنظر می‌کند و هربار نظرش مثبت‌تر می‌شود.

2- به قول سعدی علیه‌الرحمه:

گفتم ببینمت مگرم درد اشتیاق
ساکن شود، بدیدم و مشتاق‌تر شدم

آیت‌الله ممدوحی: «این عمل مانند کار فردی است که جراح قلب نباشد و قلب بیماران را معاینه کند و در حقیقت سخن گفتن در مورد موضوعات مذهبی تخصص می‌خواهد و تحصیلات حوزوی 30 سال طول می‌کشد.»

1- حاج‌آقا خدمت شما عرض کنم که کار ایشان از معاینه گذشته و فی‌الواقع جراحی هم می‌کنند. می‌برّند، بخیه می‌زنند، پیوند می‌زنند، اکو و آنژیوگرافی می‌کنند. خلاصه به طور کلی همیشه یک جوری سرشان توی قلب ماست.

2- بهتر است شما یک سؤالی هم از آقای احمدی‌نژاد کنید که مدعی هستند ایشان از اسلام‌شناسان برجسته است. الادله علی المدعی و الیمین علی من انکر.

3- فعلاً که جماعت وقت ندارند. هیأت دولتی که در 24 ساعت،‌ 24 ساعت با سرعت 150 کیلومتر کار می‌کنند که نمی‌توانند بروند 30 سال تحصیلات حوزوی بکنند. لذا الان حرف می‌زنند، بعد انشاءالله اگر وقت شد، می‌روند درسش را هم می‌خوانند. اساساً مدتی است که بعضی امورات مملکت این جوری شده که کارشان را شروع می‌کنند و حرفش را می‌زنند، بعد می‌روند کارشناسی می‌کنند که آیا می‌شود مشکل را حل کرد یا نه و آیا اساساً باید سنگ در چاه می‌افتاد یا خیر؟

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: «اگر حوزه‌های علمیه از سخنان رئیس دفتر رئیس‌جمهور اطلاع یابند، با واکنش شدید مواجه خواهد شد.»

1- خب، بحمدلله الان اطلاع یافتند. حالا این ما هستیم که می‌نشینیم و نظاره می‌کنیم شدت و حدت این واکنش و نتایج منتجه را.

2- به نظر شما چه کسی پیروز می‌شود؟ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم یا اسلام‌شناس برجسته و برنده نهایی در همه موارد؟

اتومبیل 500 هزار تومانی با 25 میلیون تومان تجهیزات

 

اتومبیل 500 هزار تومانی با 25 میلیون تومان تجهیزات
صاحب این ماشین (اتومبیل دوج به ارزش 500 هزار تومان ) تصمیم به تجهیز اتومبیلش به تجهیزات رادیویی و مخابراتی و پلیسی گرفته و در این راه بیش از 25 میلیون تومان خرج نموده است. تقریبا تمام تجهیزات رادیویی ، مخابراتی ، پلیسی، آتش نشانی و سرویس اورژانس و حتی تجهیزات مخابرات نظامی که با آن می شود به تمام شنودهای جهان گوش داد، در این ماشین جای داده شده است. هر نوع شنود نظامی و ارتباطات رادیویی مراکز اضطراری در دنیا روی این ماشین نصب شده و قابل بهره برداری است.

کنترل سلول‌های مغز انسان با لیزر

کنترل سلول‌های مغز انسان با لیزر

دانش > پزشکی  - پژوهشگران پروتئین‌هایی حساس به نور کشف کرده‌اند که می‌توان با تاباندن لیزرهای مختلف به آن‌ها، سلول‌های عصبی را خاموش و روشن کرد. از این روش می‌توان برای درمان صرع، پارکینسون و نابینایی استفاده کرد.

بهنوش خرم‌روز: نتایج مطالعات جدید از وجود پروتئین‌هایی میکروبی خبر می‌دهند که به رنگ نور لیزر حساس هستند و با آن‌ها می‌توان درست مثل یک لامپ،‌ سلول‌های مغزی را خاموش و روشن کرد.

به گزارش نیوساینتیست، این مطالعه از آخرین پیشرفت‌های علم ژنتیک نوری است که تاکنون کنترل مدارهای مغزی حیوانات در آزمایشگاه را برای پژوهشگران ممکن ساخته است. این دانش می‌تواند برای درمان مشکلاتی چون صرع، پارکینسون و نابینایی مفید باشد.

اما چگونه می‌توان با استفاده از لیزر، مغز را کنترل کرد؟ وقتی اتم‌های باردار یا همان یون‌ها وارد سلول‌های عصبی می‌شوند یا از آن خارج می‌گردند، باعث می‌شوند در غشای آن‌ها پتانسیل الکتریکی خفیفی به وجود بیاید. در سال 2005/ 1384 گروهی از پژوهشگران دانشگاه استنفورد که در حال دستکاری ژنتیک سلول‌های عصبی بودند، متوجه شدند پروتئین‌های میکروبی حساس به نوری وجود دارند که می‌توانند همین تاثیر را روی سلول عصبی داشته باشند.

به این ترتیب که یک پروتئین جلبکی به نام چنل‌هودوسپین2 (channelrhodospin-2) در نور آبی، باعث فعال شدن سلولی می‌شود که در حالت خنثی قرار دارد. حال آن که پروتئین هالورهودوسپین (halorhodospin) در نور زرد سلول را از فعالیت بازمی‌دارد.

چنل‌هودوسپین به آسانی جواب می‌دهد و اخیرا از آن برای تشخیص یک مدار مغزی استفاده شد که وقتی به راه می‌افتد،‌ باعث ظاهر شدن علائم پارکینسون در فرد می‌شود.

اما هالورهودوسپین به این سادگی‌ها جواب نمی‌دهد . این پروتئین نتوانست به طور کامل مانع از فعالیت سلول‌های مورد نظر شود و بعد از چند بار مواجهه با نور انگار تنبل می‌شود. اد بویون، عصب‌شناسی که به همراه همکارش، کارل دیه‌سوروث روی هر دو پروتئین در دانشگاه استنفورد کار کرده، ‌درباره نتایج حاصل از هالورهودوسپین می‌گوید: « خیلی خوب جواب نمی‌داد و نمی‌توانست کاربرد چندانی داشته باشد.»

اما این‌بار، ‌در این مطالعه جدید،‌ بویون و گروهش در موسسه فناوری ماساچوست توانسته‌اند دو پروتئین حساس به نور جدید کشف نمایند که به خوبی جواب می‌دهد. با این پروتئین‌های جدید،‌ بویون مدعی شده که می‌توانند سلول‌های مغز را به روش دیجیتالی خاموش کنند.

حالا، از طرفی، این پروتئین‌ها به پژوهشگران کمک می‌کنند تا مدارهای مغزی مخصوص به هر رفتاری را کشف نمایند. با استفاده از مهندسی ژنتیک،‌ می‌توان آن‌ها را در مورد سلول‌های خاصی به کار برد، مثلا در مورد سلول‌هایی که نوع خاصی از حافظه را می‌سازند. سپس می‌توان در آزمایشگاه از این پروتئین‌ها استفاده کرد تا مشخص شود که با خاموش کردن این سلول‌های کشف شده، چه تغییری در رفتار حیوانات اتفاق می‌افتد.

علاوه بر این‌ها، یکی از این پروتئین‌های تازه که مک نامیده می‌شود، به جای نور زرد، تحت نور آبی سلول‌های عصبی را از فعالیت بازمی‌دارد. بنابراین، با فرستادن پروتئین مک به یک قسمت مغز و فرستادن پروتئین دیگری که تحت نور زرد سلول‌ها را خاموش می‌کند به قسمت دیگری، می‌توان به طور مستقل دو دسته از سلول‌های عصبی را خاموش کرد که در یک منطقه از مغز واقع شده باشند،‌ مثلا در قسمت پیش‌پیشانی قشر خاکستری مغز.

ساده نیست که پیش‌بینی کنیم از این پروتئین‌ها در انسان‌ها هم استفاده خواهد شد یا نه. با این حال به گفته بویون ممکن است در دهه آینده یک سری مطالعات کلینیکی با استفاده از این پروتئین‌ها صورت بگیرند. شرکتی که بویون در آن کار می‌کند (Eos) می‌خواهد از ژنتیک نوری برای درمان نابینایی استفاده نماید. یک شرکت تازه‌کار دیگر هم وجود دارد که امیدوار است بتواند از این فناوری برای درمان آسیب‌های نخاعی بهره ببرد.

موفقیت همه این دسته تلاش‌ها به این بستگی دارد که با چه میزان دقت و امنیت بتوانند ژن‌ها و نور مورد نظر را به سلول‌های عصبی برسانند،‌ کاری که در حال حاضر اصلا ساده نیست.

با این حال،‌ به گفته بویون،‌ حتی اگر هرگز نتوان مغز آدمی را با لیزر کنترل کرد، استفاده از این روش‌ها روی حشرات،‌ موش‌ها و حتی میمون‌ها به طور قطع باعث پیشرفت‌های درمانی فراوانی می‌شود. در واقع اگر مطالعات ژنتیک نوری می‌تواند مدارهای مغزی را در بیماری‌های عصبی و روان‌پزشکی دستکاری نماید، استفاده از دارو یا فناوری‌های پیشرفته دیگری مانند تحریک عمیق مغز هم می‌تواند این سلول‌ها را هدف قرار دهد. بویون در مورد مطالعاتش می‌گوید: « می‌توان از این وسیله برای رسیدن به اصول واقعی درمان استفاده کرد.»

تفاوت‌های Wimax و Wi-Fi

تفاوت‌های Wimax و Wi-Fi

در مطلبی که چندی قبل تحت عنوان”با وایمکس بیشتر آشنا شوید” منتشر شد، اطلاعات جامع و کاملی در رابطه با این شیوه‌ی ارتباطی در اختیار شما خوانندگان گرامی قرار گرفت. حال در این مقاله قصد داریم تفاوت‌های عمده‌ی سیستم وایمکس با وای‌فای را شرح دهیم.

تفاوت‌های فنی Wimax و Wi-Fi

استاندارد سیستم وایکمس و وای‌فای، هر دو از طریق شرکت IEEE انجام شده است و جنس هر دوی امواج از جنس الکترومغناطیسی هستند، با این تفاوت که استاندارد وای‌فای ۸۰۲.۱۱a ، ۸۰۲.۱۱b و به تازگی ۸۰۲.۱۱g بوده ولی برای سیستم وایمکس این مقدار برابر ۸۰۲.۱۶ است.

در نتیجه مقدار بسامد امواج وایمکس از وای‌فای بیشتر بوده که این باعث کم‌تر شدن طول موج وایمکس می‌شود. طبق قوانین فیزیکی هر چه طول موج کوتاه‌تر باشد، عمر موج بیشتر خواهد بود. پس علت استفاده‌ی وایمکس در فواصل بیشتر، عمر بیشتر امواج آن است که هم باعث افزایش کیفیت و هم دلیلی بر انتقال داده‌ی بیشتر بر حسب بیت است.

لازم به ذکر است که بسامد موج‌ها در وای‌فای با استاندارد ۸۰۲.۱۱a در بهترین حالت به ۵ گیگا هرتز ‌میرسد. عمر مفید موج‌های وای‌فای (بدون در نظر گرفتن محرک و تقویت کننده) در حدود ۱۵۰ متر است، در صورتی که برد امواج وایمکس در حالت عادی به بالای کیلومتر می‌رسد.

البته به تعبیر دیگر می‌توان وایمکس را نسل جدید وای فای دانست، چون قائده‌ی انتشار موج در این دو سیستم تفاوت چندانی نداشته و شبیه به هم هستند.

تفاوت‌های کاربردی Wimax و Wi-Fi

سرویس وایمکس عمدتا به منظور پهنا رسانی در محدوده‌ی شهری و MAN بوده و شبکه‌هایی به نسبت بزرگ مقیاس را در بر می‌گرد. این در حالیست که سرویس Wi-Fi بیشتر برای شبکه‌های LAN و محلی کاربرد داشته و تنها با استفاده از دکل‌های تقویت کننده (با قیمتی گزاف) می‌توان برد آن‌ را افزود و دسترسی با فاصله‌ی بیشتر را امکان‌پذیر نمود.

پس می‌توان نتیجه گرفت که کاربرد اساسی Wi-Fi در شبکه‌های لوکال و ساختمانی و شرکتیست در حالی که نوع شبکه‌ی Wimax سازمانی بوده و می‌توان تمامی سطح شهر را با آن پوشش داد.

تفاوت دیگر این دو سیستم در سطح امنیت آن‌هاست. سیستم وای‌فای با بهرگیری از الگوریتم‌های WEP و WPA و پسورد‌های ۶۴ و ۱۲۸ بیتی، امنیتی به نسبت قابل قبول را ارائه می‌کنند. حال آن‌که سرویس وایمکس با روش‌های مختلف رمزگذاری نظیر CBC , CCM و CTR امنیت شبکه‌ی شما را فراهم می‌کند.

پهنای باند در سیستم وایمکس بسیار بیشتر از وای‌فای است. به طوری که در وای مکس پهنای باند تا حداکثر ۷۰ مگابیت بر ثانیه می‌رسد اما پهنای‌باند برای وای فای بیشینه‌ای برابر ۵۴ مگابیت بر ثانیه دارد. که دلیل آن مطابق مطالب بالا، تفاوت در موج‌های این دو سرویس است.

همچنین شما قادرید با خرید و اتصال یک Access Point شخصی به خط DSL خود، اینترنت را به صورت Wi-Fi استفاده کنید، در حالی که خرید تجهیزات اینچنینی برای وایمکس امکان پذیر نیست.

سرد ترین جای زمین کجاست؟

سرد ترین جای زمین کجاست؟

سردترین نقطه ثبت شده زمین، ایستگاه وستوک در قطب جنوب زمین با دمای 89.2 – سانتی‌گراد است، اما پژوهشگران نقاط دیگری از قطب را شناسایی کرده‌اند که دمای آنها به 100 درجه سانتی‌گراد زیر صفر نیز خواهد رسید.

 


ایستگاه وستوک در قطب جنوب در حال حاضر عنوان سردترین نقطه جهان را با خود یدک می‌کشد. در 21 جولای 1983 / 30 تیر 1362 که مقارن با پایان اولین ماه زمستانی نیم‌کره جنوبی زمین بود، دمای این منطقه 89.2 درجه سانتی‌گراد زیر صفر اعلام شد.

 

 اما در صورت غالب شدن هوای سرد واقعی در این منطقه، دمای هوا سردتر از این نیز می‌تواند باشد، به‌طوری‌که طبق تازه‌ترین پیش‌بینی‌ها حداقل دما تا 96 درجه سانتی‌گراد زیر صفر کاهش می‌یابد.

 

به گزارش نیوساینتیست، جان ترنر، عضور گروه تحقیقاتی انگلیسی قطب جنوب و همکارانش، شرایط آب‌وهوایی این منطقه را در مورد این کاهش شدید دما بررسی کرده و متوجه شدند این افت دما به علت جریانی گردابی در جو است که در نزدیکی ایستگاه وجود دارد.

 

 ترنر در این رابطه گفت: «این گردباد، ایستگاه را در بر گرفته و اجازه ورود موج هوای گرمی را که غالبا از سوی اقیانوس حرکت می‌کند، نمی‌دهد». پس از این یخبندان بزرگ، دمای هوا در عرض یک روز تا 20 درجه افزایش پیدا کرد.

 

ترنر خاطرنشان کرد اگر سرعت باد کمتر بود و حلقه‌ها در وسط ایستگاه متمرکز شده بودند، ممکن بود دما تا 6 درجه دیگر یا بیشتر افت کند. اما محققان معتقدند سردترین نقطه زمین ممکن است در نزدیکی گنبد آرگوس قرار داشته باشد.

 

 در این مکان، ارتفاع بیشتر به معنای افت دما تا 100- سانتیگراد است. به گفته ترنر، درک نوسانات دما برای تحلیل گزارش‌های ضخامت یخ در قطب جنوب اهمیت زیادی دارد.